چرا هیشکی بر نمی گرده؟

ساخت وبلاگ
کشتی های جهانی امسال تو مخی ترین رو مخی ترین و احمقانه ترین بازی های این چندسال بوده.متاسفانه کشتی افتاده دست یه مشت زامبی که با مداحی و ایشالا ماشاالا و نماز جماعت و آرزوی شهادت کشتی گیرا رو میفرستن رو تشک.کشتی دیگه از اون دوره گذشته.الان شده علم.تکنیک و تاکتیک.مثل فوتبال.دیگه علی اصغری نیست.اما اینکه ایرانی ها رو بتونی با علم آشنا کنی،خیلی سخته.کشتی گیرای آمریکایی برای لحظه به لحظه بازی هاشون برنامه داشتن.بدنسازی رو صد.تنفس.برنامه و تکنیک بالای صد.اما ایرانیا... ای بابا.حسن یزدانی ضربه شد روانم ریخت بهم.آقا تیلور حسن یزدانی رو گرفت کتک زد فی الواقع. +  یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 35 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 11:55

فیلم دوربست برزو نیک نژاد یه فیلم با یه داستان معمولی و تکراری.لاتای جنوب شهری و غیرت های باد کرده.با بازی های معمولی و تکراری. اخم های گره کرده و چشم های تنگ شده ی جواد عزتی و پایان بندی افتضاح .اینکه نتونی ازین همه بازیگر بازی بگیری شگفت انگیزه.و اینکه این همه بازیگر تو داستانی به این شکل بازی کنن اعجاب انگیز‌.رفاقت های آبکی که به قول شخصیت اصلی فیلم باید شاش ید توش . همه شخصیت ها تو فیلم در حال مالیدن در هم هستن و در انتها کسی صاحب دخترک میشه که کچل هست و زشت اما دزد هست و بلده چطوری دزدی کنه. +  چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 34 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 11:55

فیلم آشغال های دوست داشتنی رو چقدر دوست داشتم . فیلمی که سال ها توقیف بود . و جالب بود برام که خوندم بهروز وثوقی هم توش بازی کرده بوده و دلیل توقیفش و در واقعیت یکی از چند دلیل توقیفش حصور این ستاره بوده . اما با این حال چقدر خوب بود . چقدر خلاقانه و با ایده های ناب داشت. گفتگوی یک مادر با قاب عکس های فرزندان و برادر و شوهرش . و حرف هایی که توش زده میشد چقدر دلجسب و درست و حق بود . و چقدر حال و احوال سال 88 رو برام زنده کرد . روزگاری که مثل این سال ها تلاش برای آزادی بود و حق بود و خون های ریخته شده رو آسفالت . نمیشه گفت یادش بخیر . اما یاد آدم هایی که اون سال ها مثل تمام این سال ها جنگیدن و بی گناه کشته شدن گرامی .. +  سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 55 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1402 ساعت: 1:22

شنیدن از مرد انگلیسی که عاشق کار کردن و ساختن بود.نویسنده.کارگردان.تهیه کننده . بازیگر.آهنگساز. ۸۸ سال زندگی کرد و هر کاری دلش خواست کرد. با هوش و نبوغش در تاریخ موندگار شد. کمالگراییش من و یاد خودم می نداخت و هیچ وقت هیچ کاری و شروع نکرد مگه اینکه تو بهترین شکل به پایان برسونه. اون سکانس آخر زندگیش که با ویلچر به جشنواره ی اسکار اومد و دوازده دقیقه براش دست زدن اینکه انگار اومده بود تا ببینه ملت هنوز دوستش دارن هیچ وقت یادم نمیره.می دونستی ایشون و هیتلر تو یک‌ زمان زندگی می کردن؟ کمدی و تراژیک. یکی شرق و یکی غرب.یکی خنده یکی گریه.یکی هنرمند و‌ یکی جنگاور.چقدر تفاوت.چقدر شگفت انگیز.. +  چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 54 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1402 ساعت: 1:22

دایی داشت میگفت که آدم باید تو اسکیپ روم خودش اورجینال باشه.خوده خودش.اینکه نسخه ی کپی شده ی کسی دیگه باشی یعنی اینکه داری تو اسکیپ روم طرف بازی می کنی.یعنی مهره ی زندگی کسی دیگه هستی.وقتی ویژگی های اورجینال بودن و می گفت چقدر من و یاد نارنجی می نداخت.می دونستی نارنجی اورجینال ترین آدم تو کهکشان راه نارنجیه؟ +  چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 50 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1402 ساعت: 1:22

از پیشوای عزیز زیاد خوندم و دیدم.از کتاب تا فیلم و بر هیچکس پوشیده نیست که من عاشق این شخصیت بودم همیشه.نه برای دیکتاتور بودنش.که این هم البته دلیل بر بد بودنش برای من نیست. بلکه به خاطر پایان های دراماتیکی که برای زندگیش نظر گرفته بود و تاکتیک های خفن جنگیش و ریسک های عجیب غریبی که تو زندکیش کرده بود. آدمی که تا سی سالگیش هیچ جای تاریخ وجود نداشت تبدیل به آدمی شد که جنگ جهانی رو رقم زد. آدمی که زاده ی اتریش بود تو زادگاهش به خاطر نحیف بودنش از سربازی معاف شده بود چند سال بعد برگشت و همون زادگاهش رو گرفت . عشقش به دوست دخترش و پایان تلخ اما با جراتشون همیشه برام جذاب بوده.اون دیکتانور بوده.مثل مور و ملخ آدم ها رو کشت اما برای کشورش کم نگذاشت.درسته خیلی ها الان ازش خوب یاد نمی کنن و معتقدن برنده ها تاریخ و می نویسن.اما نمی تونن کتمان کنن که تا تاریخ تاریخ هست اسم هیتلر هیچ وقت فراموش نمیشه.آدم مغرور و خودخواه و نژاد پرستی که پایان زندگیش هم مثل زمان حکومت کردنش با غرور بود. +  سه شنبه هفتم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 40 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 16:47

تهِ شبایی که ختم میشه فرداش به لباس های سفید و الکل و آمپول و جامعه ی لاش ی پزشکی کشور رو ازش متنفرم. کاش آدما برای درست شدن و سالم موندن جای بیمارستان می رفتن تعمیرگاه . یا کاش یه دکمه ای بود که خودمون می زدیم و خودمون و آپدیت می کردیم . شبه درازیست.

+  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   | 

چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 41 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 16:47

شنیدن خبر فوت همیشه تلخ بوده . اینکه پسری در سن بلوغ از وسط مدرسه خبر فوت پدرش رو بشنوه یا حاج خانوم طبق تلفن های هفتگیش به رفیق چندین سالش متوجه بشه که رفیقش یک هفته ای هست که فوت کرده و خبر نداشته . شنیدن خبر فوت یک آدم خیلی تلخه . بمیرم برای غمت مادر .

+  پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   | 

چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 40 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 16:47

فیلم بلید رانر ساخته ی ریدلی اسکات کبیر و ساخته ی ۱۹۸۴ بود که سال ۲۰۱۷ ای رو ترسیم کرده بود که الان شیش سالی ازش گذشتیم و برام جالب بود که تو اون سالا فکر می کردن ۲۰۱۷ چقدر دنیا قراره عجیب و غریب بشه. از ماشین های پرنده و دنیای نابود شده و هوش های مصنوعی عجیب.تکنولوژی های خفن و اتفاق های عجیب.از تکنولوژی گفتم باید اینو حتما بگم که چقدر فیلم خوب کار کرده بود تو این زمینه.تو اون سال ها فکر به این تکنولوژی ها که الان ازش استفاده میشه واقعا ادم و شگفت زده می کرد.داستان فیلم که هوش های مصنوعی رو نشون می داد که به خوداگاهی رسیده بودن چقدر منو یاد سریال وست ورلد می نداخت.فکر کنم ایده ی اون سریال و ازین فیلم گرفته باشن.و آخ از اهنگای شگفت انگیز ونجلیس برای این فیلم.بی نظیر بود بی نظیر.فیلم ادامه ای هم داره که ۲۰۱۷ ساخته شده و دنیای ۲۰۴۹ رو ترسیم کرده که خواهم دید. +  پنجشنبه دوم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 23:57

‏نوشتن از ابراهیم گلستان سخت بوده همیشه.اون فقط یه نویسنده. ادیب و روشن‌فکر و فیلم‌ ساز (با دو سه فیلم بلند و چند مستند با ارزش) ایرانی‌تبار جهانی نبوده (خیلی از منتقدین و فیلم‌سازان بزرگ دنیا شیفته‌ی خانه سیاه است ساخته‌ی فروغ فرخ‌زاد و به تهیه‌کنندگی اون و خشت‌ وآینه شاه‌کار بی‌ بدیل‌اش بودند) اون روح یک قرن ادبیات معاصر و روشن‌فکری این دیار بود حاجی. از ۱۳۰۱ با ظهور رضاشاه اومد و تا ۱۴۰۲ که رفت خیلی چیزها دید. مدت‌ها بود نه می‌ساخت نه می‌نوشت. اون مثل یک جنگ‌جوی خسته یا معتکفی البته پر شور و شر و حاشیه در ساسکسِ انگلستان اما نه بی‌صدا که پرهیاهو نشسته بود و به وقایع اطراف نگاه می‌کرد.صد و یک سال عمر کم نیست.اون دیگه خسته بود.چند باری تو مستندها و گفت‌وگوهای متعدد بهش اشاره کرده بود. جنگ‌جویی خسته که به‌خاطر قدرت و پیش‌زمینه‌ی مالی کافی تا به‌انتها فردیت‌اش را به‌رغم تمام حواشی و موافقین و مخالفین‌اش که کم نیستند حفظ کرد و این از همه‌ مهمتر هست.به قول فروغ فرخزاد:"معشوق من همچون خداوندی، در معبد نپالگوئی از ابتدای وجودشبیگانه بوده استاو مردیست از قرون گذشتهیادآور اصالت زیبائی.." +  پنجشنبه دوم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 23:57

خسته از کشمکش های درونی و بیرونی . بلند های ترسناک و پایین های دل لرزان هر بار که می بینمش و گره ش می زنم به قلبم و می چسبانمش به لبانم ، هر بار که سر هر چهار راه که راهی خانه مان می شود دست هایش را محکم می گیرم و او چشم هایش غمگین تر می شود. هر بار که بین آدم های بلند و کوتاه اطراف می گردم و از پشت شیشه های کثیف قطار پیدایش می کنم. دست هایی که از او دور مانده اند را در جیب مشت می کنم و قول های مردانه به خود می دهم که خیلی زود هیچ وقت با او خداحافظی نکنم. همه اش هر لحظه سلام باشد و قربانت بروم. شیک های شیرین و لواشک های ترش. گفتن داستان های چند خطی از گذشته و حال و نگران گردش زمان نباشیم که در حال دوییدن هستند. صبح شب نصفه شب دست هایم را دراز کنم و توی روشنایی و تاریکی به دست هایم برسند و فصل ها همه شان بهار شوند و عطر ها همشان بهار نارنج و کتاب ها همشان از ما بنویسند.مایی که چیزی نمی خواهیم،جز هم.برای هم. +  یکشنبه پنجم شهریور ۱۴۰۲    جا مانده   |  چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 23:57